BRAND موفق را چگونه ايجاد نماييم؟

معرفي BRAND

BRAND مفهومي بيش از يك محصول يا خدمت است. امروزه بسياري از كامپيوتر ها، خودرو ها، كفش ها، حسابهاي بانكي و … تفاوت چنداني با هم ندارند، اما اين BRANDDها هستند كه تفاوت اساسي را در بسياري از اين صنايع و بازارها ايجاد مي كنند. اين تفاوت ها تا آنجا پيش مي رود كه امروزه بسياري از رهبران بازار به برند خود به ديد يك مزيت رقابتي مي نگرند. مطابق تعريف شركت اينتر BRAND، BRANDعبارت است از، مجموعه اي از عناصر ملموس و غير ملموس كه در يك نام تجاري در كنار يكديگر قرار گرفته اند تا براي شركت اعتبار و برتري ايجاد نموده و ارزش بيشتري را براي مشتريان خلق نمايند.

جهت شركت در دوره هاي مديريت تبليغات و BRANDسازي كليك نماييد

BRAND موفق را چگونه ايجاد نماييم؟

معرفي BRAND

BRAND مفهومي بيش از يك محصول يا خدمت است. امروزه بسياري از كامپيوتر ها، خودرو ها، كفش ها، حسابهاي بانكي و … تفاوت چنداني با هم ندارند، اما اين BRANDDها هستند كه تفاوت اساسي را در بسياري از اين صنايع و بازارها ايجاد مي كنند. اين تفاوت ها تا آنجا پيش مي رود كه امروزه بسياري از رهبران بازار به برند خود به ديد يك مزيت رقابتي مي نگرند. مطابق تعريف شركت اينتر BRAND، BRANDعبارت است از، مجموعه اي از عناصر ملموس و غير ملموس كه در يك نام تجاري در كنار يكديگر قرار گرفته اند تا براي شركت اعتبار و برتري ايجاد نموده و ارزش بيشتري را براي مشتريان خلق نمايند.

جهت شركت در دوره هاي مديريت تبليغات و BRANDسازي كليك نماييد

استراتژي BRAND

برنامه اي است براي توسعه سيستماتيك BRAND به منظور دستيابي به اهداف از پيش تعيين شده. استراتژي BRAND بايد براساس چشم انداز  برند شكل گرفته و بر خاسته از اصول متمايز سازي و جذب مستمر مشتريان باشد. اين استراتژي بايستي عملكرد كلي شركت را به منظور اطمينان يافتن از صحت رفتارهاي برند و تجارب سالم از BRAND تحت هدايت و كنترل داشته باشد. وقتي بحث از برندينگ در يك شركت مطرح مي شود معمولاشركت بايد دست كم در صدد پاسخ گويي به پنج حوزه اصلي ذيل باشد. از اين رو موضوع هايي كه BRAND را در بر مي گيرد دست كم به پنج گروه تقسيم مي شود كه در شكل زير به نمايش در آمده است

جهت فراگيري مديريت  BRAND در دوره هاي مديريت MBA كليك كنيد.

پنج كليد اصلي مديريت BRAND:

1-BRAND ارزش استراتژيك دارد، به اين معنا كه توليدكنندگان نياز دارند، به برنامه اي بلند مدت و استراتژيك براي ترويج و توسعه برند خود داشته باشند. ايجاد چنين برنامه اي ارزش برند را به عنوان يكي از مهمترين دارايي هاي شركت تضمين مي كند

2-ايجاد BRANDمنحصر به فرد، از بي هويت و چند قيمتي شدن محصول جلوگيري مي كند

3-براي جهاني شدن، نياز به ايجاد BRAND جهاني حس مي شود

4-مديريت BRAND باعث ايجاد همدلي سازماني و به اشتراك گذاري دانش به دست آمده در سطوح سازمان مي شود.

5-مديريت BRANDباعث تبديل استراتژي شركت از بازاريابي "قيمت محور" به بازاريابي "ارزش محور" مي شود. بايد توجه داشت كه قيمت گذاري فقط بخشي از فرآيند ايجاد ارزش براي مشتري است. روند روبه رشد بازاريابي الكترونيكي و فن آوري هاي موسوم به IT باعث شد،  مشتريان به راحتي قيمت ها را در اينترنت چك كرده و ويژگي هاي محصول مورد علاقه را مشاهده كنند. در اين شرايط هدف نهايي توليد كننده داشتن مشترياني است كه بابت خريد محصول يا BRAND مورد نظر پول بپردازند، نه اينكه به واسطه تخفيف هاي ارائه شده خريد صورت گيرد.

جهت فراگيري مديريت BRAND در دوره هاي مديريت MBA كليك كنيد.

مقايسه دو استراتژي محصول محور و BRAND محور:

بازاريابي محصوالت ساختاري عمودي دارند، ولي بازاريابيBRAND داراي ساختاري افقي است، كه بر پايه سبك زندگي بنا نهاده شده است، زيرا مشتريان محصوالتي انتخاب خواهند كرد كه مطابق با سبك زندگي آنان باشد. مديران برند نيازمند آگاهي از خواسته هاي مصرف كنندگان و تدوين اهداف و استراتژي هايي هستند كه اين خواسته ها را برآورده كنند.

پنج اقدام ساده براي معماري يك BRAND قوي و نيز بهينه سازي تجربه مشتري:

• دلايل باور كردن "BRAND" تان را شناسائي و تعيين كنيد

 اگر قولي كه از طريق هويت تجاري خود به مشتريان مي دهيد نامناسب، موهوم، و ناصحيح باشد، كسي آن را باور نخواهد كرد. بنابراين چنين ادعا و قولي بايد به دلايلي منطقي و مشتري پسند براي باور كردن تجهيز گردد.بديهي است اين مطلب به طور خود كار مطالبي را بر ادعاي شما اضافه كرده و طبعا انتظارات معيني را نيز در منظر مشتري ايجاد مي نمايد

جهت شركت در دوره هاي مديريت تبليغات و BRANDسازي كليك نماييد

• نقاط تماس مشتريان را با BRAND شناسائي كنيد

هر يك از مراحل موجود در روند كسب و كار داراي نقاط تماس متعددي است كه مشتريان در مواجهه با شما از آنها استفاده مي نمايند. هدف غائي ، تقويت اين نقاط تماس و وفادار باقي ماندن به پيماني است كه با بازار بسته ايد.پس منطق حكم مي كند كه مروري بر روندهاي تجاري خود بنمائيد. اصولا چگونه تقاضاي مشتريان را بر آورده مي كنيد؟ نحوه فروش محصوالت يا خدمات چگونه است؟ نحوه استفاده و بهره برداري مشتريان از اين محصوالت چگونه است؟ پشتيباني پس از فروش چگونه اعمال مي گردد؟ پاسخ به اين قبيل سئواالت را ه را براي تهيه نقشه نقاط تماس كه محل تجربه مشتريان از هويت تجاري و "BRAND" مي باشد را روشن، ساده و آسان .مي نمايد

جهت فراگيري مديريت  BRAND در دوره هاي مديريت MBA كليك كنيد.

• ا ثر بخش ترين نقاط تماس BRAND را معين كنيد

 قطعا" نقاط تماس مجموعه شما با مشتريان داراي اثر بخشي يكساني نمي باشد و طبعا برخي از اين نقاط در ارتقاء كيفيت تجربه مشتري از مجموعه شما نقش مهمتري را ايفا مي نمايند. به طور مثال در مورد محصولي مانند بستني، ويژگي مزه نوعا مهمتر از طرح بسته بندي مي باشد، اگر چه هر دو ويژگي نقطه تماس محسوب مي شوند، ولي كلا هر كدام از عمق اثر بخشي متفاوتي بر تجربه مشتري و دورنماي ذهني / ادراكي وي ، از "BRAND" شما برخوردار است با تمركز بر اثر بخش ترين نقاط تماس و بهبود كيفيت آنها، اثر بخشي معماري هويت تجاري يا "برند" تان را ارتقاء داده ايد.

• بهينه ترين تجربه براي مشتري را  با BRAND طراحي كنيد

 پس از تكميل سه گام فوق، اكنون راه براي طراحي بهينه ترين تجربه مشتري هموار گرديده است. اكنون بايستي نحوه ابراز دلايل خود براي باور كردن، يعني متقاعد نمودن مشتري در هر نقطه تماس را تشريح كنيد. به طور مثال در مورد خودروسازي كه محصول جديد خود را با انتخابي هوشمندانه براي رانندگان واقعي ترويج مي نمايد و ادعاي خود را با دو ويژگي ورزشي و ايمني پشتيباني مي كند، مهمترين نكته تناسب نحوه ابراز و نمايش اين ويژگي ها، با نقاط تماس مختلف مي باشد.

جهت شركت در دوره هاي مديريت تبليغات و BRANDسازي كليك نماييد

• ارائه بهترين و بهينه ترين تجربه  BRAND براي مشتري را به فرهنگ سازماني تبديل كنيد

استمرار در فراهم كردن بهينه ترين تجربه براي مشتري يعني رواج اين ارزش در سطوح سازمان، مي تواند امري مهم و بنيادين در معماري BRANDو هويت تجاري باشد، زيرا تصوير سازي ذهني / ادراكي مشتريان از مجموعه شما دفعتا بوقع نمي پيوندد بلكه روندي است مستمر،كه در صورت بروز هر گونه مغايرت در هر زمان و مكان، موجب خدشه به كل اين دورنماي معماري شده در اذهان مي گردد.لذا افراد، روندها، و ابزاري كه نقش آفرينان اصلي در هر نقطه تماس مهم مي باشند را دقيقا مورد شناسائي و بازنگري قرار دهيد. فعاليت كاركناني كه در ارتباط مستقيم با مشتريان هستند را در حوزه اي فراتر و گسترده تر، بررسي و تحليل نمائيد. تاثيرات پشت صحنه اين كاركنان، عليرغم اينكه كمتر است و لي از اهميت بيشتري برخوردار مي همينطور، تاثير روندهاي جريان كاري و ابزارها ) يعني سيستمهاي فن آوري باشد.( بر تجربه مشتري، ممكن است كمتر به طور مستقيم قابل درك باشد، اما در استمرار ارتقاء و بهبود اين تجربه، بسيار اساسي و بنيادين است

جهت شركت در دوره هاي مديريت تبليغات و BRANDسازي كليك نماييد