مديريت دانش يا KM ، مديريت دانايي يا مديريت اندوختههاي علمي كه معادل آن به انگليسياست Knowledge management – KM به معناي در دسترس قرار دادن نظام مند اطلاعات و اندوختههاي علمي مي باشد، به گونه اي كه به هنگام نياز در اختيار افرادي كه نيازمند آنها هستند، قرار گيرند تا آنها بتوانند كار روزمره خود را با بازدهي بيشتر و موثرتر انجام دهند KM شامل يك سري استراتژي و راهكار براي شناسايي، ايجاد، نمايندگي، پخش و تطبيق بينشها و تجارب در سازمان ميباشد. برنامه اجرايي مديريت اندوختههاي علمي بر اين دو جزء اصلي بنا ميشود.
براي شركت در دوره ي مديريت دانش كليك كنيد.
مديريت دانش يا KM ، مديريت دانايي يا مديريت اندوختههاي علمي كه معادل آن به انگليسياست Knowledge management – KM به معناي در دسترس قرار دادن نظام مند اطلاعات و اندوختههاي علمي مي باشد، به گونه اي كه به هنگام نياز در اختيار افرادي كه نيازمند آنها هستند، قرار گيرند تا آنها بتوانند كار روزمره خود را با بازدهي بيشتر و موثرتر انجام دهند KM شامل يك سري استراتژي و راهكار براي شناسايي، ايجاد، نمايندگي، پخش و تطبيق بينشها و تجارب در سازمان ميباشد. برنامه اجرايي مديريت اندوختههاي علمي بر اين دو جزء اصلي بنا ميشود.
براي شركت در دوره ي مديريت دانش كليك كنيد.
چرا دانش بايد مديريت شود ؟
دانش هميشه براي افراد ارزشمند است. فرهنگهاي قوي و متمدن، اغلب با كتابخانه هاي شان مشخص مي شوند. كتابخانهي بزرگ موزهي الكساندريا، كتابخانهي بريتيش و غيره همه، محل تجمع دانش يك تمدن است. بنابراين، مديريت دانش در پيرامون ماست كه هنوز به طور وسيع مورد استفاده قرار نگرفته است. همهي ما به گونه اي، با عبارت هايي مثل اقتصاد دانشي و كارگران دانشي آشنا هستيم. در دوره هاي قبلي، كليد اصلي توليد ثروت، مالكيت و دسترسي به سرمايه و منابع طبيعي بود؛ در حالي كه امروز، كليد اصلي ثروت، به ميزان دسترسي به ايجاد دانش است. بنابراين، يك دانشكدهي كوچك با ارائهي ايده هاي جديد، ميتواند ميلياردها دلار كسب كند. زماني قطع درختان، معدن طلا، يا آهنگري موجب توليد ثروت مي شد، حالا تمام بخش ها به خدمات همديگر نياز دارند تا بتوانند ايجاد ثروت كنند.
اغلب شركت هاي بزرگ امروز دريافتهاند كه به خاطر مهارت ها و تجارب نيروي كارشان موفق بوده اند، نه به خاطر دارايي هاي فيزيكي كه در اختيار داشتند. مضافا اينكه دريافته اند كه حتي اگر برخي از محصولات آنها از بازار جهاني كنار گذاشته شود، گذشت زمان و تغيير افراد آن شركت ضروري است.
مراحل انتقال دانش بين سازماني
1-شناسايي: در اين مرحله، سازمان گيرنده به صورت داخلي نسبت به تعيين شكافهاي دانشي خود اقدام نموده و نيازهاي خود را براي اكتساب دانش بيروني و تعيين منابع آن مشخص مي كند.
2- مذاكره: در اين مرحله سازمان گيرنده، مذاكرات (يا مباحثات) خود را با سازمان فرستنده درباره چگونگي و چارچوب تبادل دانش و حل مسائل في مابين آغاز كرده و آن را تا حصول توافق يا تعهد شفاهي ادامه مي دهد.
3- گزينش: در اين مرحله، يكي از پرسنل سازمان فرستنده (يا گيرنده) توسط سازمان متبوع خود، براي اجراي وظايف و تعهدات مربوط به انتقال دانش، انتخاب مي گردد.
4- تعامل: در اين مرحله كاركنان انتخاب شده طرفين، به طور مرتب نسبت به برقراري تماس و ارتباط با طرف مقابل براي انتقال محتواي دانشي توافق شده اقدام مي كنند.
5- تبديل: در اين مرحله، كارشناس دانشگر سازمان گيرنده نسبت به اشتراك دانش كسب شده با كل سازمان اقدام كرده و دانش و يادگيري فردي به يادگيري سازماني مبدل شده تا موجب پيشرفت و بهبود كسب و كار سازمان گردد.